ستاره من

[][][]... کلبه چوبی ...[][][]

از پشت پنجرۀ اتاقم بیرون را که ناجوانمردانه سرد است نگاه می کنم

شب خوابیده است و ستاره ای در آسمان نیست

و آسمان چهرۀ غمگینش را پنهان کرده است

نمی دانم تو هم در کجای رویاهایت فرو رفته ای

همین را می دانم که

من از پس آرزوهای از دست رفته ام بر نمی آیم

پس غرق در خاطرات گذشته نباش

چون کسی را که باور داشتی ناتوان شده است

در شبی سرد، شبی بی بو، شبی استخوان سوز

رو به وطن ایستاده ام

تو که نمی دانی از کجایی و رو به کجا ایستاده ای

باشد که روزی تو هم رو به کسی بایستی

اما..............اما..............

تو که نمی دانستی روزگاری بت و قبلۀ کسی بودی

آسمان ایستاده و دیگر حرکتی به سوی تو ندارد

از من دیگر انتظار دلتنگی را نداشته باش

چون می دانم و می دانی که بت شکستی است

خیلی از حیوانات به فکر خود هستند

تو هم روزی بود که جزو آن ناطقان بی ناطق بودی

که خود، خود را باور نداشتی

نمی دانم...گیج و منگم......

خدایا او مرا می شناسد؟

مرا می داند؟

اما...........

دیگر مهم نیست

چون تک ستارۀ این دل تنگم خیلی وقته که مرده......

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:55توسط mahsa & morvarid‏ | |